ماه 20
بهترین ها،بهترین را انتخاب میکنند.
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 28 مرداد 1398برچسب:, توسط Amir |

دانلود موزیک های جدید جهت دریافت به سایت تک موزیک مراجعه کنید takmousic.lxb.ir

چت روم شارژ چت

 
جهت ورود روی عکس زیر کلیک کنید....

 

http://www.sharjchat.ir/styles/etchat_white/persian_pcparsi/header_up_pcparsi.jpg

 

 چت روم

 

http://www.sharjchat.ir/?Chat#

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:معرفی انواع هکر ها, توسط Amir |

 

 

بعد از گذشت مدتی ، از فراگیر شدن نحوه‌های هکینگ در کشورمان و غیر مجاز شناخته شدن آن ؛ بهتر است تا انواع هکر‌ها را معرفی کنم تا همه ی آن‌ها را با هم یکسان نشمارید !

اول از همه ، یک معرفی کوتاه از همه داشته باشیم . هکر‌ها به سه دسته تقسیم میشوند : وایت هت ، گری هت ، بلک هت که در ادامه به آن‌ها می‌پردازم.



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:چگونه از شر ویروس ها خلاص بشیم, توسط Amir |

 

 

همه ما درباره حضور گسترده بدافزارها در دنیای رایانه و اینترنت آگاهی داریم؛ بدافزارها شامل برنامه‌هایی می‌شوند که جاسوسی کرده، داده‌ها را تخریب می‌کنند، به دیسک سخت صدمه می‌زنند یا اختیار رایانه را در دستان فردی هزاران کیلومتر دورتر از شما قرار می‌دهند اما چگونه میتوان از شر آن‌ها خلاص شد؟

مهم نیست که بدافزارها چه ظاهری داشته باشند، آنها خرابکار هستند و از آنجا که تعداد بی‌شماری بدافزار در فضای تبادل اطلاعات وجود دارند، بالاخره هر فردی روزی قربانی آن‌ها خواهد شد و فقط مساله زمان مطرح است.

مهم‌ترین توصیه برای فردی که گمان می‌کند رایانه وی توسط بدافزارها آلوده شده، عبارت است از اینکه اولا وحشت زده نشود، ثانیا فرض نکند لازم است تمام اطلاعات دیسک سخت را پاک کرده و از اول شروع کند.

اغلب اوقات می‌توان بدافزار را بدون از دست دادن چیزی حذف کرد. گاهی اوقات ممکن است کاربر برخی داده‌ها را از دست بدهد ولی احتمالا همه چیز را از دست نخواهد داد.

در گویش عامه به انواع بدافزارها از جمله ویروس، کرم و تروجان، نام «ویروس» اطلاق می‌شود. ما نیز در ادامه این گزارش از نام «ویروس» به معنای متداول آن یعنی بدافزار استفاده خواهیم کرد.

در وهله اول لازم است مشخص شود آیا اصلا رایانه آلوده شده است یا خیر. در صورتی که رایانه به نظر بسیار کند می‌رسد، می‌توان به آن مشکوک شد. یا اگر مرورگر وب تغییر شکل داده و به صورت خودکار به وب سایتی می‌رود که برای کاربر ناشناس است، علامت خوبی برای وجود یک بدافزار بر روی رایانه است.



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:ترفندهای سامسونگ, توسط Amir |

 

 

گوشی های سامسونگ استقبال بسیار خوبی در ایران داشت, البته تا قبل از ورود گوشی های پیشرفته حال حاضر!!!یک سری کامل از کدهای مخفی گوشی های سامسونگ را برای شما قرار می دهیم.

 .

#۰۶#*

سریال نامبر گوشی ( IMEI )

#9999#*

ورژن نرم افزار گوشی

۲۲۸#*#۸۹۹۹*

وضعیت باطری ( دما ، ولتاژ ، ظرفیت)

۲۴۶#*#۸۹۹۹*

وضعیت برنامه

۲۸۹#*#۸۹۹۹*

تغییر سرعت زنگ آلارم گوشی

۳۲۴#*#۸۹۹۹*

Debug screen

367#*#8999*

Watchdog ( رمز گوشی)

۴۲۷#*#۸۹۹۹*

Trace Watchdog ( پیدا کردن رمز گوشی)



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:مقدمه برای شروع کار, توسط Amir |

ازم سلام

ما با این که اصلا واژه
مخ زنی و مخ زن از کجا اومده کاری نداریم ولی برای اطلاع شما دوستان باید بگم واژه در دوره قاجار ابداع گردیده است به هر حال ما کاری با این نداریم

هر فردی تعریف خاصی از مخ زنی دارد ولی در اصل به معنی به کنترل گرفتن فرد مقابل و اجرا دستورات خود میباشد

یک مخ زن خوب کسی است که با چرب زبانی (پدر یا مادر و یا فرزندان) یا وعده های پوچ (سیاستمداران) توجه فرد مورد نظر خود را به خودش جلب کند و او را تحت کنترل قرار بدهد

و اما مخ زنی دامنه گشترده ای دارد به مثالهای زیر توجه کنید :



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:, توسط Amir |

سلام

مخ زنی دو مرحله داره

1- پیداه سازی و کنترل مخ

2-درخواست محترمانه

یه توضیح راجی این مراحل بدم برای مثال شما 100% یه دوره هک گزروندین یا حداقل میدونید چیه !!!!

شما وقتی میخواهید یه سایت رو هک کنید اول باید واردش بشین ؛ واسه وارد شدن باید مراحل زیادی رو طی کنید و با اسکنرهای خاصی... (دیگه دارم وارد معقوله هک میشم) بخیال خلاصه اینکه باید کلی راه رو تست کنید تا این که کنترل سایت رو بدست بگیرید . در مرحله بعد میتونید تغییرات دلخواه رو در سایت ایجاد کنید

مخ زنی نیز به همین ترتیب میباشد که شما باید ببینید به چه طریقی میتونید روی طرف مقابلتون تاثیر بزارید

وقتی که راه ورود را پیدا کردید 50% کار رو رفتید 

یه آموزش ساده من بهتون میگم

 آيا شخص رو تا حالا ديده ايد؟ اگه جواب مثبته بگيد که قيافش چه شکليه ؟ بينيش چه

 شکليه؟چشماش؟ دهنش؟ ايا به خودش ميرسه يانه ( يعني آرايش داره يا به ظاهرش کم توجهه؟)

آيا  ظاهرش  به سن وسالش مياد يا خير؟ آيا آرايش موهاش مناسب سنش هست يا



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:, توسط Amir |

ز اونجايي که ميدونم همه پسرا عادت دارن لقمه گنده تر از دهنشون بر دارند - حتي اگر قيافه اونها يه چيزي تو مايه هاي دمت گرم باشه – و به دنبال دختراي فشن و با کلاس هستند :

آيا شما تازه به شهر آمده ايد ؟

آيا شما قيافه اي فاجعه آميز داريد؟

آيا شما لهجه داريد؟

آيا شما به دنبال يک دختر کلاس بالا مي گرديد؟

آيا شما دنبال دختري با شلوار برمودا هستيد؟

آيا صورت شما طي عمليات شهادت طلبانه اي در جنگ جهاني دوم مورد اصابت خمپاره قرار گرفته است؟(يه چيزي تو مايه هاي همون فاجعه آميز)

و بالاخره آيا شما به دنبال زيدي هستيد که زمين تا آسمان از نظر تيپ و مايه و قيافه با تو در به در تفاوت داشته باشد؟



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:, توسط Amir |

سلام

امروز می خوام 10 نکته اساسی واسه مخ زدن دختر رو بگم از اونجای که من هم نوع هام رو خوب میشناسم

این نکات 100% عملی و کاری هستند.



۱- دراين مرحله شما مشاهده ميكنيد كه از آن سر كوچه ي دختر ناز و به شدت خوشگل نزديك

ميشود.شما بايد دستي به سر و روي خود كشيده و خود را كاملا مرتب كنيد.حال خود را در

جستجوي چيزي نشان بدهيد و تمام سوراخ سنبه هاي اطراف را بگردید.دختر در نزديكي شما

ميرسد.صداي خود را صاف كنيد.بخاطر داشته باشيد بسيار خود را مودب جلوه بدهيد.منتظر باشيد

و تا دختر به كنار شما رسيد.ناگهان بگوييد:


- خيلي عذر ميخوام.ببخشيد يك لحظه…دختر مي ايستد و به شما نگاهي انداخته ميگويد: بله ،

بفرماييد.

- عذر ميخوام من سر راه شما يك چيزي گم كردم.ميخواستم ببينم شما نديدينش؟

- چي گم كرديد؟

- شما ناگهان صداي خود را بالا برده و ميگوييد:قلبمو.


۲- با ماشين تو خيابونها چرخ ميزنيد.در كوچه اي خلوت بادختري زيبا مواجه ميشويد.حال بايد

ماشين را كنار او نگه داشته،شيشه را پايين بكشيد و بگوييد:خانم من لولو خورخوره ام.اگر سوار

نشي ميخورمت.كه در اينجا دو حالت دارد ياسوار ميشود كه هيچ و اگر سوار نشد به شما اجازه

خوردنش را داده است.


۳- ساده ترين متلك اينست:خانم مكان هست تشريف ميآريد؟كه به طور مختصر و مفيد

منظور رسانيده ميشود.



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:کدهای مخفی نوکیا, توسط Amir |

كدهاي گوشي نوكيا : ( اين كدها را از سمت چپ به راست وارد گوشي نمائيد)


#06#*
سریال نامبر گوشی را نشان میدهد ( IMEI )

#92702689#*
نمایش : سریال نامبر گوشی ، تاریخ ساخت ، تاریخ فروش ، تاریخ آخرین تعمیرات ( 0000 به معنای نداشتن تعمیر قبلی) برای خروج از این صفحه باید گوشی را خاموش و دوباره روشن کنید. ( روي گوشي 3310 – 3660 )

#3370*
با این کد شما از حالت EFR استفاده خواهید کرد که باعث میگردد از حداکثر کیفیت صدای گوشی برخوردار شوید اما در عوض مصرف باطری شما کمی بالاتر خواهد رفت
بر روی گوشی نوکیا 3310 آزمایش شد و عمل کرد

#3370#
حالت EFR را غیر فعال میسازد.

#4720#*
گوشی را در حالت کیفیت صدای پائین قرار می‌دهد و در عوض مصرف باطری شما درحدود 30 درصد کاهش میابد.

#4720#*
حالت قبل را غیر فعال میسازد.

#0000#* و یا #9999#*
ورژن سیستم عامل گوشی ، تاریخ ساخت نرم افزار ، و نوع فشرده سازی را نشان میدهد.

#30#*
شماره های محرمانه گوشی را نمایش میدهد.

#67705646#*
در گوشیهای مدل 3310 و 3330 لگوی شبکه را حذف میکند ( IR-TCI )

#73#*
تایمر گوشی و همچنین تمام امتیازات بدست آمده در بازیها را Reset میکند.

#746025625#*
نمایش وضعیت سرعت clock سیمکارت گوشی. اگر گوشی شما دارای حالت SIM Clock Stop Allowed باشد به این معنا خواهد بود که گوشی شما میتواند درحالت کمترین میزان مصرف باطری درحالت Standby قرار بگیرد.

#2640#*
کد رمز فعلی گوشی را نشان میدهد. کد رمز گوشی در حالت عادی 12345میباشد.

#7780#*
RESET گوشی یا همان بازگشت به حالت تنظیمات کارخانه ای. مناسب برای زمانیکه گوشی قاطی کرده است . درواقع درایو C گوشی را ریست میکند (ریست گوشی بدون حذف برنامه ها) بعد از وارد کردن این کد ، گوشی از شما تقاضای وارد کردن security code را خواهد داشت که اگر آنرا قبلا تغییر نداده باشید 12345 میباشد.

#7370#*
فرمت گوشی يا همون مستر ريست . مناسب برای زمانیکه گوشی خیلی خیلی قاطی کرده است. درواقع این کد درایو C گوشی را فرمت میکند و البته تمامی برنامه ها و فایلهای موجود بر روی این درایو از بین خواهند رفت . بعد از وارد کردن این کد ، گوشی از شما تقاضای وارد کردن security code را خواهد داشت که اگر آنرا قبلا تغییر نداده باشید 12345 میباشد.

#43#*
کنترل حالت) call waiting انتظار گوشی).

#61#*
کنترل شماره ای که به عنوان divert در صورتیکه به تلفن پاسخ داده نشود ، تعیین گردیده است.

#62#*
کنترل شماره ای که به عنوان divert درصورتیکه شبکه دچار اشکال باشد( آنتن نباشد) تعیین گردیده است.

#67#*
کنترل شماره ای که به عنوان divert درصورتیکه گوشی اشغال باشد ، تعیین گردیده است.

#شماره*21**
divert به شماره مورد نظر در هر حالتی.

#شماره*61**
divert به شماره موردنظر در حالت عدم پاسخ گوئی ( no Reply )به تلفن زده شده.

#شماره*67**
divert به شماره مورد نظر در حالت اشغال بودن گوشی

*+ سبز+meno
مستر ريست گوشي در حاليكه گوشي به هيچ وجه بالا نياد – گوشي را خاموش كرده و سه دكمه فوق را گرفته و گوشي را روشن مي‌كنيم تا زماني كه نوشته مربوط به فرمت بياد بعد دكمه ها را ول مي كنيم


دكمه pen
رفتن به حال safe mode - گوشي را خاموش كرده و دكمه فوق را گرفته و گوشي را روشن مي‌كنيم تا زماني كه برنامه گوشي بالا بياد.

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:آثار خودارضايي در دوران نوجواني, توسط Amir |

نوجواناني که مبتلا به اين انحراف بوده اند، متناسب به جنس و سن، مدت ابتلا و برخي موارد ديگر، آثارنامطلوبي را بر جسم و روح خود احساس کرده اند.
در اينجا بهتراست به تحقيقي که حاصل بررسي 400 نامه ي رسيده از نوجوانان کشور به برنامه ي « آينده سازان » راديو است و توسط آقاي عباس رحيمي نژاد و همکاري آقاي رضا دهباني انجام گرفته و مديريت تحقيقات و آموزش امور تربيتي وزارت آموزش و پرورش در دي ماه 1367 آن را منتشر نموده است، اشاره اي گذرا داشته باشيم و مواردي را از اين تحقيق نقل کنيم:
«افرادي که مبتلا به استمنا ( خودارضايي ) مي باشند، موارد زير را به عنوان تأثير استمنا در سلامتي خود ذکر کرده اند. شايان ذکر است که اين افراد ناراحتيهاي زير را ناشي از ابتلا به استمنا مي دانند:
1-ضعيف شدن چشم
2-لاغر شدن صورت
3-ضعف اعصاب
4-لاغر شدن بدن
5-سرگيجه 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:چهل روش موثر برای ترک خود ا, توسط Amir |

سه نکته‌ی مهم مشترک برای تخفیف و درمان میان همه‌ی امراض و عادات وجود دارد:


• در درمان هر بیماری یا ترک هر عادت، مهم‌ترین قسمت عزم و اراده‌ی فرد برای درمان و ترک عادت است.
• عدم یأس و ناامیدی برای ترک و ایمان به علاج آن.
• در نظر گرفتن زمان برای ترک و درمان.
1. نخستین گام برای درمان استمناء، اعتقاد و ایمان به درمان‏پذیری آن و دوری از یأس و ناامیدی است. اما رسیدن به نتیجه و ایجاد هرگونه تغییر و دگرگونی نیازمند گذشت زمان، انتخاب راه صحیح و به کارگیری دقیق دستورها است. از همه اینها مهم‏تر، اراده و خواست فرد، نقش کلیدی و محوری را ایفا می‏کند. درمان و چاره جویی باید منطبق با خواست فرد باشد؛ زیرا تا وقتی که او نخواهد، می‏توان با قاطعیت گفت که درمان نخواهد شد.
بنابر این بیمار اگر بخواهد، می‏تواند بر بیماری اش غلبه کند و جمله معروف – خواستن توانستن است- عین حقیقت است.
2. تلاش برای تقویت اراده از گام‏های مهم در امر بهبود است. نگویید اراده از ما سلب شده است! ممکن است اراده انسان ضعیف شود؛ ولی هیچ گاه از بین نمی‏رود. نشانه اینکه هنوز اراده باقی است، این است که شخص این عمل را در حضور دیگران و در هر 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:داستانک ها,, توسط Amir |

چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف، بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند. این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت وضعف مرض آنان نداشت.

این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود به طوری که بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد دیگر در ارتباط می‌دانستند.

کسی قادر به حل این مسئله نبود که چرا بیمار آن تخت درست در ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپرد.به همین دلیل گروهی از پزشکان متخصص برای بررسی موضوع تشکیل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر بالاخره تصمیم گرفتند تا در اولین یکشنبه ماه، چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱ در محل مذکور برای مشاهده این پدیده عجیب و غریب حاضر شوند.

در محل و ساعت موعود، بعضی صلیب کوچکی در دست گرفته و در حال دعا بودند، بعضی دوربین فیلمبرداری با خود آورده ودو دقیقه به ساعت ۱۱ مانده بود که «پوکی جانسون» نظافتچی پاره وقت روزهای یکشنبه وارد اتاق شد. دوشاخه برق دستگاه حفظ حیات را از پریز برق درآورد و دو شاخه جاروبرقی خود را به پریز زد و مشغول کار شد!

 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:اس ام اس برای خیانت کار, توسط Amir |

اگر یار مرا دیدی به خلوت بگو ای بی وفای بی مروت

غمم دادی و غمخوارم نکردی سروکارت به فردای قیامت.





.









من همیشه تشنه ما بودم و تو همیشه از من سیر بودی…







.









بیخودی به خودت زحمت نده!

این بذرهای تنفر که در دلم می کاری

هرگز جوانه نخواهد زد…







.











شکستنی رفع بلاست..اما…باور نمیکند دلم









.









در عجبم چطور هنوز ستون فقراتت سالم است

پوقتی با این انهدام سخت از چشمانم افتادی !









.

 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:اس ام اس رفاقت و مرام دوست جدید بهمن ۹۱, توسط Amir |

اس ام اس رفاقت و مرام دوست جدید بهمن ۹۱




.

.

رفاقت غروبی بی پایان است که خورشید در حسرت آن تا ابد می سوزد . . .

.

.

.

.

گلی دارم به دور از دیدگانم / ولی مخفی میان قلب و جانم
که گهگاهی کند یادی ز خاکش / فدای آن رفیق و قلب پاکش

.

.

.

.

خیلی‌ چیزا رو نگفتن معرفت میخواد نه طاقت . . .
طاقت یک روزی تموم میشه اما معرفت نه ، جاشو عوض میکنه !

.

.

.

.

گــفــتــنــد رفــــیـــقـــت چــنــد بــخــشــه؟
گــفــتــم: کــارش از بــخــشــو شــهــرو کــشــور گــذشــتــه!
رفـــیـــقـــم یـــــه دنـــیـــــاســت …

.

.

.



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:اس ام اس عاشقانه جدید, توسط Amir |

اس ام اس عاشقانه جدید




.

.

همیشه دلتنگی به خاطر نبودن کسی نیست
گاهی بخاطر بودن کسی ست که حواسش به تو نیست

.

.

.

.

این روز ها هیچ چیز سرجایش نیست !
جز تو …
چه زیبا جا گرفته ای در دلم …

.

.

.

.

برای دوست داشتنت نیاز به استخاره نبود
امــا برای با تو بودن و با تو ماندن
سَراپــا نیـــازمند استجابَت دعایم

.

.

.

.

با تیتر بزرگ دوستت دارم !
من پاورقی کتاب عشق توام در توصیف یک عاشق …

.

.

.

.




زیباترین جهان را تو ساخته ای ، اینجا در دلم وقتی که هستی …

.

.

.

.



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:اس ام اس به سلامتی جدید اسفند ۹۱, توسط Amir |

اس ام اس به سلامتی جدید اسفند ۹۱



.

.

به سلامتی همه دخترهایی که تو نداری پای عشقش میمونه و تو دارایی عشقش تنهاش میزاره….

.

.

.

.

به سلامتی اون پیرمردی که وقتی‌ ازش پرسیدن عشق چیست گفت همونی که منو پیر کرد !

.

.

.

.

گفت : بزن به سلامتی پت و مت !
گفتم : حتما به خاطره اینکه خنده دار بودن ؟
گفت : نه ، به این خاطر که تا تهش با هم بودن !

.

.

.

.

به سلامتی کسی که میدونی هرچقدر هم سرش داد بزنی هیچوقت ازت انتقام نمیگیره. به سلامتی همه مادرا 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:اس ام اس غمگین,فاز سنگین جدید اسفند ۹, توسط Amir |

اس ام اس غمگین،فاز سنگین جدید اسفند ۹۱

.

.

دورا دور عاشقت شدم
دورا دور نگرانت بودم
دورا دور عشق ورزیدم
و حال
عاشق شدن و عشق ورزیدنت به دیگری را
دورا دور می بینم
و از همین دورا دور می میرم !
.

.

.

.
تو که نباشی با چتر هم که قدم میزنم ، گونه هایم خیس میشود …

.

.

.

.

ﺑﮕﻮ ﭼﻪ ﻣﺨﺪﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ بودنت ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﺸﻢ ؟

.

.

.

.

می شنوی ؟ دیگر صدای نفسم نمی آید ، به دار کشیده مرا بغض نبودنت !

.

.

.

.

 


 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:اس ام اس طنز و جوک جدید گرانی پراید, توسط Amir |

اس ام اس طنز و جوک جدید گرانی پراید




.

.

یکی از فانتزیام اینه که پشت پرایدم بنویسم عاقبت فرار از مدرسه بعد گازشو بگیرم برم تو افق محو بشم !
.

.

.

.

نمیخوام کلاس بزارما اما داشتم میومدم تاکسی گرفتم تاکسیش پراید بود ، تازه جلو هم نشستم …

.

.

.

.

پسره میره خواستگاری میپرسن ماشینت چیه ؟ میگه پراید بعد گندش درمیاد پرادو داشته !

.

.

.

.

اولش باورم نشد ؛ شاید بگم شما هم باورتون نشه ولی یارو داشت با “پراید” مسافر کشی میکرد !!!

.

.

.

.

 

آیا نگران پراید خود هستید ؟

آیا میترسید خطی روی آن بنشیند ؟
آیا نگران تمیزی ماشینتان هستید ؟
خوب نگرانیتون خیلی به جاست ! منم بودم نگران میشدم ، کم الکی که نیست “پرایده” !!!

.

.

.

.

 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:تصادف مرد و زن زرنگ,,,, توسط Amir |

تصادف مرد و زن زرنگ...



یک روز یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف ناجوری می کنه.

بطوریکه ماشین هردوشون بشدت آسیب میبینه. ولی

هردوشون بطرز معجزه آسایی جون سالم بدر می برن.


وقتی که هر دو از ماشینشون که حالا تبدیل به آهن قراضه

شده بیرون میان، رانندهء خانم بر میگرده میگه:


- آه چه جالب شما مرد هستید!… ببینید چه به روز ماشینامون

اومده! همه چیز داغون شده ولی ما سالم هستیم! این باید

نشونه ای از طرف خدا باشه که اینطوری با هم ملاقات کنیم و

ارتباط مشترکی رو با صلح و صفا آغاز کنیم!


مرد با هیجان پاسخ میگه:


- اوه … “بله کاملا” …با شما موافقم این باید نشونه ای از طرف

خداباشه!


بعد اون خانم زیبا ادامه می ده و می گه:


- ببین یک معجزه دیگه! ماشین من کاملنداغون شده ولی این

شیشه مشروب سالمه.مطمئنن خدا خواسته که این شیشه

مشروب سالم بمونه تا ما این تصادف خوش یمن که می تونه

شروع جریانات خیلی جالبی باشه رو جشن بگیریم!


و بعد خانم زیبا با لوندی بطری رو بهمرد میده.


مرد سرش رو به علامت تصدیق تکان میده و در حالیکه زیر

چشمی اندام خانم زیبا رو دید می زنه درب بطری رو باز می

کنه و نصف شیشه مشروب رو می نوشه و بطری رو برمی

گردونه به زن.


زن درب بطری رو می بنده و شیشه رو برمی گردونه به مرد.


مرد می گه شما نمی نوشید؟!


زن لبخند شیطنت آمیزی می زنه در جوابمی گه:


- نه عزیزم ، فکر می کنم الان بهتره منتظر پلیس باشیم ! 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:خواستگاری,,,,, توسط Amir |

خواستگاری....


چند سال پیش یک روز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می

کردم و تخمه می خوردم.

ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد

زدند که (ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر).

رفتم خواستگاری، دختر پرسید: مدرک تحصیلی ات چیست؟ گفتم:

دیپلم تمام! گفت: بی سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور!

پاشو برو دانشگاه. رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم ،برگشم

رفتم خواستگاری. پدر دختر پرسید: خدمت رفته ای؟ گفتم : نه هنوز.

گفت: مرد نشد نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی.

رفتم دو سال خدمت سربازی را انجام دادم ،برگشتم

رفتم خواستگاری. مادر دختر پرسید: شغلت چیست؟ گفتم فعلا کار گیر

نیاوردم. گفت: بی کار! بی عار! انگل اجتماع! پاشو برو سر کار. رفتم کار

پیدا کنم گفتند: سابقه کار می خواهیم. رفتم سابقه کار جور کنم.

گفتند: باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم. دوباره رفتم کار کنم،

گفتند باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم.برگشتم

رفتم خواستگاری گفتم : رفتم کار کنم گفتند سابقه کار ، رفتم سابقه

کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی. گفتند: برو جایی که سابقه کار

نخواهد. رفتم جایی که نخواستند. گفتند باید متاهل باشی!. برگشتم

رفتم خواستگاری گفتم : رفتم جایی که سابقه کار نخواستند ولی

گفتند باید متاهل باشی. گفتند باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل

شوی. رفتم گفتم: باید کار داشته باشم تا متاهل شوم. گفتند: باید

متاهل باشی تا به تو کار بدهیم. برگشتم

رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال

نگاه کردم! 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:نشانه های زن و شوهر!, توسط Amir |

نشانه های زن و شوهر!



زن و مرد از راهی می رفتند، ماموران آنها را دیدند وآنها را خواستند!


پرسیدند شما چه نسبتی با هم دارید؟


زن و مرد جواب دادند زن و شوهریم


ماموران مدرک خواستند،


زن و مرد گفتند نداریم !


ماموران گفتند چگونه باور کنیم که شما زن و شوهرید ؟!


زن و مرد گفتند ...



برای ثابت کردن این امرنشانه های فراوانی داریم ... !

اول اینکه آن افرادی که شما می گویید دست در دست هم می روند،


ما دستهایمان از هم جداست!

دوم، آنها هنگام راه رفتن و صحبت کردن به هم نگاه می کنند،


ما رویمان به طرف دیگریست!

سوم آنکه آنها هنگام صحبت کردن و راه رفتن،با هم با احساس حرف می زنند،


ما احساسی به هم نداریم!

چهارم آنکه آنها با هم بگو بخند می کنند،


می بینید که، ما غمگینیم!

پنجم، آنها چسبیده به هم راه می روند،


اما یکی ازما جلوترازدیگری می رود!

ششم آنکه آنها هنگام با هم بودن کیکی، بستنی ای، چیزی می خورند،


ما هیچ نمی خوریم!

هفتم، آنها هنگام با هم بودن بهترین لباسهایشان را می پوشند،


ما لباسهای کهنه تنمان است.. !



هشتم، ...



ماموران گفتند


خیلی خوب،


بروید،


بروید،..


فقط بروید ... ! 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:گناه بخشودنی,,,, توسط Amir |

گناه بخشودنی...



مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد)

بخواند.لباس پوشید و راهی خانه خدا شد....


در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،

خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.

مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به

مسجد ودر همان نقطه مجدداً زمین خورد!

او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر

لباسهایشرا عوض کرد و راهی خانه خدا شد.

در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش

را پرسید.

مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین

افتادید.))،

از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.

مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف

مسجدادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد

چراغ بدستدر خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز

بخواند.مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.

مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را

می شنود.

مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز

بخواند.

مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب

جا خورد.

شیطان در ادامه توضیح می دهد:

((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن

شما شدم.))

وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد

برگشتید،خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین

خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد،

بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد

خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن

شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.

بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:نهنگ,,,,,, توسط Amir |

نهنگ.....




دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد.

معلم گفت: "از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک

آدم را ببلعد زیرا با وجودى که پستاندار عظیم‌الجثه‌اى است امّا

حلق بسیار کوچکى دارد."

دختر کوچک پرسید: "پس چطور حضرت یونس به وسیله یک

نهنگ بلعیده شد؟"

معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که: "نهنگ نمى‌تواند آدم را

ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است."

دختر کوچک گفت: "وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس

مى‌پرسم."

معلم گفت: "اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟"

دختر کوچک گفت: "اونوقت شما ازش بپرسید." 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:رسم جوانمردی,,,, توسط Amir |

رسم جوانمردی...




یک روز مردی قصد سفر کرد، دختر مجردی هم داشت که امکان

بردن وی نبود، با خودش گفت دخترم را نزد امین مردم شهر می

برم و بعد عازم سفر خواهم شد. دختر را نزد شیخ برد و ماجرا

را برایش توضیح داد و شیخ هم قبول کرد. شب شد و دختر دید

شیخ هوس شوم بهسرش برده است، دختر با زحمت فراوان

توانست فرار کند، هوا خیلی سرد بود، دختر بعد از فرار هیچ

لباس گرمی بر تن نداشت، در راه دید که چند نفر، گرد آتش

جمع شده اند و مستانه مشغول نوشیدن شراب هستند، با

خودش گفت آن امین مردم بود و قصد شوم کرده بود، مستان که

جای خود دارند. یکی از آنها دختر را دید و بهدوستانش گفت: که

سرشان را به زیر بیندازند، در بین این صحبت ها دختر از شدت

خستگی و سرما از حال رفت، یکی از آن ها دختر را به آغوش

گرفت و در کنار آتش قرار داد تا گرمش شود، مدتی بعد دختر

بهوش آمد دید که سالم و گرم است و آنها هم کاری به او

ندارند، در آن لحظه گفت: یک پیک هم مرا مهمان کنید و بعد از

آن این شعر را سرود:


از قضا روزی اگر حاکم این شهر شدم


خون صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد


ترک تسبیح و دعا خواهم کرد


وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد

تا نگویند که مستان ز خدا بی خبرند 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:یه داستان باحال,,,, توسط Amir |

یه داستان باحال....





روزی روزگاری یک زن قصد میکنه یک سفر دو هفته ای به ایتالیا داشته

باشه… شوهرش اون رو به فرودگاه می رسونه و واسش آرزوی می کنه

که سفر خوبی داشته باشه… زن جواب میده ممنون عزیزم ، حالا

سوغاتی چی دوست داری واست بیارم؟


مرد می خنده و میگه : “یه دختر ایتالیایی”


زن هیچی نمیگه و سوار هواپیما میشه و میره … دو هفته بعد وقتی که

زن از مسافرت برمی گرده ، مرد توی فرودگاه میره استقبالش و بهش

میگه : خب عزیزم مسافرت خوش گذشت؟


زن : ممنون ، عالی بود!


مرد می پرسه : خب سوغاتی من چی شد؟


زن : کدوم سوغاتی؟


مرد : همونی که ازت خواسته بودم… دختر ایتالیایی!!


زن جواب میده: آهان! اون رو میگی؟ راستش من هر کاری که از دستم

بر می آمد انجام دادم! حالا باید ۹ ماه صبر کنم تا ببینم پسر میشه یا

دختر؟

نتیجه گیری مهم این داستان :

هیچ وقت سعی نکن که یک زن رو تحریک کنی! اون ها به طرز

وحشتناکی باهوش هستند!!! 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:داستان کوتاه شنل قرمزی ,,,,,, توسط Amir |

داستان کوتاه شنل قرمزی .....



یه روز مادر شنل قرمزی رو به دخترش کرد و گفت :


عزیزم چند روزه مادر بزرگت موبایلشو جواب نمیده . هرچی اس ام اس

هم براش میزنم


باز جواب نمیده . آنلاین هم نشده چند روزه . نگرانشم .


چندتا پیتزا بخر با یه اکانت ماهانه براش ببر . ببین حالش چطوره .


شنل قرمزی گفت : مامی امروز نمیتونم .


قراره با پسر شجاع و دوست دخترش خانوم کوچولو و خرس مهربون

بریم دیزین اسکی .


مادرش گفت : یا با زبون خوش میری . یا میدمت دست داداشت گوریل

انگوری لهت کنه .


شنل قرمزی گفت : حیف که بهشت زیر پاتونه . باشه میرم .


فقط خواستین برین بهشت کفش پاشنه بلند نپوشین .


مادرش گفت : زود برگرد . قراره خانواده دکتر ارنست بیان.


می خوان ازت خاستگاری کنن واسه پسرشون .


شنل قرمزی گفت : من که گفتم از این پسر لوس دکتر خوشم نمیاد .


یا رابین هود یا هیچ کس . فقط اون و می خوام .


شنل قرمزی با پژوی ۲۰۶ آلبالوئی که تازه خریده از خونه خارج میشه .


بین راه حنا دختری در مزرعه رو میبینه .


شنل قرمزی: حنا کجا میری ؟؟؟


حنا : وقت آرایشگاه دارم . امشب یوگی و دوستان پارتی دعوتم کردن .


شنل قرمزی: ای نا کس حالا تنها میپری دیگه !!


حنا : تو پارتی قبلی که بچه های مدرسه آلپ گرفته بودن امل بازی در

آوردی .


بهت گفتن شب بمون گفتی مامانم نگران میشه . بچه ها شاکی شدن

دعوتت .نکردن





شنل قرمزی: حتما اون دختره ایکبری سیندرلا هم هست ؟؟؟


حنا : آره با لوک خوش شانس میان .


شنل قرمزی: برو دختره …………………………………….


( به علت به کار بردن الفاظ رکیک غیر قابل پخش بود )


شنل قرمزی یه تیک آف میکنه و به راهش ادامه میده .


پشت چراغ قرمز چشمش به نل می خوره !!!!!


ماشینا جلوش نگه میداشتن اما به توافق نمی رسیدن و می رفتن .


میره جلو سوارش میکنه .


شنل قرمزی : تو که دختر خوبی بودی نل !!!!!


نل : ای خواهر . دست رو دلم نذار که خونه .


با اون مرتیکه …… راه افتادیم دنبال ننه فلان فلان شدمون .


شنل قرمزی: اون که هاج زنبور عسل بود .


نل : حالا گیر نده . وسط راه بابا مون چشمش خورد به مادر پرین رفت

گرفتش .


این دختره پرین هم با ما نساخت ما رو از خونه انداختن بیرون .


زندگی هم که خرج داره . نمیشه گشنه موند .


شنل قرمزی : نگاه کن اون رابین هود نیست ؟؟؟؟ کیف اون زن رو قاپید

.
نل : آره خودشه . مگه خبر نداشتی ؟ چند ساله زده تو کاره کیف قاپی

.
جان کوچولو و بقیه بچه ها هم قالپاق و ضبط بلند میکنن .


شنل قرمزی : عجب !!!!!!!!!!!!!!


نل : اون دوتا رو هم ببین پت و مت هستن . سر چها راه دارن شیشه

ماشین پاک


می کنن .


دخترک کبریت فروش هم چهار راه پائینی داره آدامس میفروشه .


شنل قرمزی : چرا بچه ها به این حال و روز افتادن ؟؟؟؟


نل : به خودت نگاه نکن . مادرت رفت زن آقای پتیول شد .


بچه مایه دار شدی . بقیه همه بد بخت شدن .


بچه های این دوره و زمونه نمی فهمن کارتون چیه .


شخصیتهای محبوبشون شدن دیجیمون ها دیگه با حنا و نل و یوگی و

خانواده دکتر ارنست حال نمی کنن . 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:استان مامان,,,,,,, توسط Amir |

داستان مامان......


مادر مسعود برای دیدن پسرش مسعود به محل دیدن او یعنی لندن آمده

بود. او در آنجا متوجه شد که پسرش با یک هم اتاقی دختر به نام ویکی

زندگی می کند. کاری از دست خانم حمیدی برنمی آمد و از طرفی هم

اتاقی مسعود هم خیلی خوشگل بود. و به رابطه ی میان آن دو ظنین

شده بود و این موضوع باعث کنجکاوی بیشتر او می شد. مسعود که

فکر مادرش را خوانده بود گفت : من میدانم که شما چه فکری می کنید

، اما من به شما اطمینان می دهم که من و ویکی فقط هم اتاقی

هستیم.

حدود یک هفته بعد ویکی پیش مسعود آمد و گفت : از وقتی که مادرت

از اینجا رفته قندان نقره ای من گم شده ، تو فکر نمی کنی که مادرت

این قندان را برداشته باشد؟


خب من شک دارم ، ما برای اطمینان بیشتر به او ایمیل خواهم زد.


او در ایمیل خود چنین نوشت : “مادر عزیزم ، من نمی گم که شما

قندان را از خانه من برداشتید ، و در ضمن نمی گم که شما آن را

برنداشتید. اما در هر صورت واقعیت این است که قندان از وقتی که

شما به تهران برگشتید گم شده است با عشق مسعود”

روز بعد مسعود یک ایمیل به این مضمون از مادرش دریافت کرد:


پسر عزیزم ، من نمی گم تو با ویکی رابطه داری! و در ضمن نمی گم که

تو باهاش رابطه نداری. اما واقعیت این است که اگر او در رختخواب

خودش می خوابید ، حتما تا الان قندان را پیدا کرده بود. با عشق مامان. 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:داستانک خنده دار, توسط Amir |

داستانک خنده دار



زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست

و به دنبال او

گشت. شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل

زده بود و در

فکری عمیق فرو رفته بود و اشک‌هایش را پاک می‌‌کرد و فنجانی قهوه‌

می‌‌نوشید پیدا کرد …


در حالی‌ که داخل آشپزخانه می‌‌شد پرسید: چی‌ شده عزیزم این موقع

شب اینجا

نشستی؟!


شوهرش نگاهش را از دیوار برداشت و گفت: هیچی‌ فقط اون وقتها رو

به یاد میارم، ۲۰

سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات کرده بودیم ، یادته…؟!


زن که حسابی‌ تحت تاثیر قرار گرفته بود، چشم‌هایش پر از اشک شد و

گفت : آره

یادمه…


شوهرش ادامه داد : یادته پدرت که فکر می کردیم مسافرته ما رو توی

اتاقت غافلگیر

کرد؟!


زن در حالی‌ که روی صندلی‌ کنار شوهرش می نشست گفت : آره

یادمه، انگار دیروز

بود!


مرد بغضش را قورت داد و ادامه داد : یادته پدرت تفنگ رو به سمت من

نشونه گرفت و

گفت: یا با دختر من ازدواج میکنی‌ یا ۲۰ سال می‌‌فرستمت زندان آب

خنک بخوری ؟

!
زن گفت : آره عزیزم اون هم یادمه و یک ساعت بعدش که رفتیم محضر و…!




مرد نتوانست جلوی گریه اش را بگیرد و گفت: اگه رفته بودم زندان امروز

آزاد می شدم! 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:استان طنز خیانت,,,,, توسط Amir |

استان طنز خیانت....



چشمتون روز بد نبینه.چند وقت پیش تو بیمارستان بودیم که یه پسر

جوونی رو با عجله آوردن تو اورژانس.


از یکی از همراهاش پرسیدم که چش شده بود؟اونم گفتش که آقا این

جوون عاشق یه دختری شده بود و خیلی اینو میخواست.

دختره هم اینو خیلی میخواست و قرار بود با هم ازدواج کنن.

حتی قرار مدار عروسیشونم گذاشته بودن.


که یهو دختره زد زیر همه چیو با یه پسر دیگه ای گذاشت رفت.این

بیچاره هم تا اینو شنید حالش اصلا یه جور دیگه ای شد.

پا شد رفت ۱۰۰ccبه خودش بنزین تزریق کرد و حالو روزش شد این….

آقا بگذریم پسره که تو اغما بود بعده دو هفته به هوش اومد.ما هم تو

بیمارستان بودیم که یه دختر جوونی اومد با یه دسته گل رفت تو اتاق

پسره واسه ملاقات.


پسره تا چشاشو باز کرد دید بله همون خانومیه که اینو قال گذاشته و

رفته .خلاصه آقا پسره که خون جلوی چشاشو گرفته بود دستشو

انداخت و یه چاقویی که واسه باز کردن در کمپوت بغل دستش بود رو

برداشت و سرم هارم از روی دستش کند و افتاد دنبال دختره.

دختره هم که خیلی ترسیده بود با یه جیغ وحشتناک از اتاق زد بیرون و

پشت سرش هم پسره با یه چاقویی تو دستش….

پسره دختره رو دنبال کرد تارسید به ته سالن بیمارستان.وقتی که دید

هیچ راه فراری نداره تسلیم شد و خودشو به دیوار سالن تکیه داد و در

حالی که به شدت گریه میکرد با حالت التماس به پای پسره افتاده بود

که یهو پسره چاقو رو برد بالا تا بکوبه به قلب دختره…..

بازم چشمتون روز بد نبینه….

پسره چون فقط ۱۰۰ccبه خودش بنزین زده بود یهو بنزین تموم کرد و افتاد

رو زمین……!!!!..

 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:انشا یک بچه دبستانی در مورد خارجی ها,,,,,,, توسط Amir |

انشا یک بچه دبستانی در مورد خارجی ها......




پدرم همیشه می‌گوید:

"این خارجی‌ها که الکی خارجی نشده‌اند، خیلی کارشان درست بوده

که توی خارج راهشان داده‌اند"

البته من هم می‌خواهم درسم رابخوانم؛ پیشرفت کنم؛ سیکلم را بگیرم

و بعد به خارج بروم. ایران با خارج خیلی فرغ دارد. خارج خیلی بزرگتر

است. من خیلی چیزها راجب به خارج می‌دانم.

تازه دایی دختر عمه‌ی پسر همسایه‌مان در آمریکا زندگی می‌کند. برای

همین هم پسر همسایه‌مان آمریکا را مثل کف دستش می‌شناسد. او

می‌گوید: "در خارج آدم‌های قوی کشور را اداره می‌کنند"

مثلن همین "آرنولد" که رعیس کالیفرنیا شده است

ما خودمان در یک فیلم دیدیم که چطوری یک نفره زد چند نفر را لت و پار

کرد و بعد... البته آن قسمت‌های بی‌تربیتی فیلم را ندیدیم اما دیدیم که

چقدر زورش زیاد است، بازو دارد این هوا. اما در ایران هر آدم لاغر مردنی

را می گذارند مدیر بشود. خارجی‌ها خیلی پر زور هستند و همه‌شان

بادی میل دینگ کار می‌کنند. همین برج‌هایی که دارند نشان می‌دهد که

کارگرهایشان چقدر قوی هستند و آجر را تا کجا پرت کرده‌اند.

ما اصلن ماهواره نداریم.

اگر هم داشته باشیم؛ فقط برنامه‌های علمی آن را نگاه می‌کنیم. تازه

من کانال‌های ناجورش را قلف کرده‌ام تا والدینم خدای نکرده از راه به در

نشوند. این آمریکایی‌ها بر خلاف ما آدم‌های خیلی مهربانی هستند و

دائم همدیگر را بقل می‌کنند و بوس می‌کنند. اما در فیلم‌های ایرانی حتا

زن و شوهرها با سه متر فاصله کنار هم می‌نشینند. همین کارها باعث

شده که آمار تلاغ روز به روز بالاتر بشود.

در اینجا اصلن استعداد ما کفش نمی‌شود و نخبه‌های علمی کشور

مجبور می‌شوند فرار مغزها کنند. اما در خارج کفش می‌شوند.

مثلاً این "بیل گیتس" با اینکه اسم کوچکش نشان می‌دهد که از یک

خانواده‌ی کارگری بوده، اما تا می‌فهمند که نخبه است به او خیلی

بودجه می‌دهند و او هم برق را اختراع می‌کند. پسر همسایه‌مان

می‌گوید اگر او آن موقع برق را اختراع نکرده بود؛ شاید ما الان مجبور

بودیم شب‌ها توی تاریکی تلویزیون تماشا کنیم.

از نظر فرهنگی ما ایرانی‌ها خیلی بی‌جمبه هستیم. ما خیلی تمبل و

تن‌پرور هستیم و حتی هفته‌ای یک روز را هم کلاً تعطیل کرده‌ایم. شاید

شما ندانید اما من خودم دیشب از پسر همسایه‌مان شنیدم که در خارج

جمعه‌ها تعطیل نیست. وقتی شنیدم نزدیک بود از تعجب شاخدار شوم.

اما حرف‌های پسر همسایه‌مان از بی بی سی هم مهمتر است.

ما ایرانی‌ها ضاتن آی کیون پایینی داریم. مثلن پدرم همیشه به من

می‌گوید "تو به خر گفته‌ای زکی". ولی خارجی‌ها تیز هوشان هستند.

پسر همسایه‌مان می‌گفت در آمریکا همه بلدند انگلیسی صحبت کنند،

حتا بچه کوچولوها هم انگلیسی بلدند. ولی اینجا متعسفانه مردم کلی

کلاس زبان می‌روند و آخرش هم بلد نیستند یک جمله‌ی ساده مثل

I lav u بنویسند. واقعن جای تعسف دارد. 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:, توسط Amir |

سلامتی.....


پسری باخانوادش دعواش شد و از خانه زد بیرون و رفت خونه یکی از

دوستاش یک ماه موند بعد از یک ماه دختری را سرکوچه میبیند و بهش

تیکه میندازد یکی از دوستاش میگه میدونی این کی بود ؟!!!!!!!!

میگه نه!! میگه این خواهر همون رفیقت بود که تو یه ماه خونش...ون

بودی .

عذاب وجدان میگیره میره خونه رفیقش .

رفیقش داشت مشروب میخورد به رفیقیش میگه ببخشید من سر کوچه

به دختری تیکه انداختم ولی نمی دونستم خواهرتو بود !

دوستش پیکشو میبره بالا میگه به سلامتی رفیقی که یه ماه خونمون

خورد ,خوابید ولی خواهرمو نشناخت 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:داستان ایرانی,,,, توسط Amir |

داستان ایرانی...



در شهری در آمریکا، آرایشگری زندگی می کرد که سالها بچه

دار نمی شد. او نذر کرد که اگر بچه دار شود، تا یک ماه سر

همه مشتریان را به رایگان اصلاح کند. بالاخره خدا خواست و او

بچه دار شد!


روز اول یک شیرینی فروش وارد مغازه شد. پس از پایان کار،

هنگامی که قناد خواست پول بدهد، آرایشگر ماجرا را به او

گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه اش را باز کند،

یک جعبه بزرگ شیرینی و یک کارت تبریک و تشکر از طرف قناد

دم در بود.


روز دوم یک گل فروش به او مراجعه کرد و هنگامی که خواست

حساب کند، آرایشگر ماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی

آرایشگر خواست مغازه اش را باز کند، یک دسته گل بزرگ و یک

کارت تبریک و تشکر از طرف گل فروش دم در بود.


روز سوم یک مهندس ایرانی به او مراجعه کرد. در پایان آرایشگر

ماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع کرد.


حدس بزنید فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه اش را

باز کند، با چه نظره ای روبرو شد؟


فکرکنید. شما هم یک ایرانی هستید.
.
.
.
چهل تا ایرانی، همه سوار بر آخرین مدل ماشین، دم در

سلمانی صف کشیده بودند و غر می زدند که پس این مردک

چرا مغازه اش را باز نمی کند. 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:کادوی خونی, توسط Amir |

حتما چند دقیقه وقت خودتان را به خواندن این داستان قشنگ بگذارید و لذت ببرید

 

قد بالای 180، وزن متناسب ، زیبا ، جذاب و ...

 

این شرایط و خیلی از موارد نظیر آنها ، توقعات من برای انتخاب همسر آینده ام بودند.

 

 

توقعاتی که بی کم و کاست همه ی آنها را حق مسلم خودم میدانستم .

 

چرا که خودم هم از زیبائی چیزی کم نداشتم و میخواستم به اصطلاح همسر آینده ام لا اقل از لحاظ ظاهری همپایه خودم باشد .

 

تصویری خیالی از آن مرد رویاهایم در گوشه ای از ذهنم حک کرده بودم ، همچون عکسی همه جا همراهم بود .

 

تا اینکه دیدار محسن ، برادر مرجان – یکی از دوستان صمیمی ام به تصویر خیالم جان داد و آن را از قاب ذهنم بیرون کشید.

 

از این بهتر نمیشد. محسن همانی بود که میخواستم ( البته با کمی اغماض!) ولی خودش بود . همان قدر زیبا ،

 

با وقار ، قد بلند ، با شخصیت و ...

 

در همان نگاه اول چنان مجذوبش شدم که انگار سالها عاشقش بوده ام و وقتی فردای آن روز مرجان قصه ی دلدادگی محسن به من را تعریف کرد ، فهمیدم که این عشق یکطرفه نیست.

 

وای که آن روز ها چقدر دنیا زیباتر شده بود . رویاهایم به حقیقت پیوسته بود و دنیای واقعی در نظرم خیال انگیز مینمود.

 

به اندازه یی که گاهی وقت ها میترسیدم نکند همه ی اینها خواب باشد .

 

اما محسن از من مشتاق تر بود و به قدری در وصال مان عجله داشت که میخواست قبل از رفتن به سربازی به خواستگاری ام بیاید و با هم نامزد بشویم.

 

ولی پدرم با این تعجیل مخالفت کرد و موضوع به بعد از اتمام دوران خدمت محسن موکول شد.

 

محسن که به سربازی رفت ، پیوندمان محکم تر شد . چرا که داغ دوری ، آتش عشق را در وجودمان شعله ورتر کرده بود و اگر قبل از آن هفته یی یک بار با هم تماس داشتیم ، حالا هر روز محسن به من تلفن میکرد و مرتب برایم نامه مینوشت.

 

هر بار که  به مرخصی می آمد آن قدر برایم سوغاتی می آورد که حتی مرجان هم حسودی اش میشد

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:چگونه امنیت کامپیوتر خود را بالا ببرید, توسط Amir |

ایجاد سیستم یکپارچه امنیتی :

با رعایت همه نکات زیر امنیت سیستم شما به طرز چشمگیری افزایش خواهد یافت :

1 ) Active نمودن ویندوز به منظور به روز رسانی ودریافت ونصب خودکار آخرین سرویس پک ها .
دقت کنید مسئله بالا از اهمیت بسیار بالائی برخوردار است ولی کسی به آن توجه ندارد انشاءاله بزودی و بطور مفصل چگونگی اکتیو و آپدیت کردن ویندوز را بطور کامل توضیح خواهیم داد .

2 ) تهیه Backup از فایلها و برنامه های حساس ( در موارد خاص تهیه پشتیبان در چند Hard Disk به صورت لحظه به لحظه و آنی )

3 ) استفاده از برنامه های AUTO RECOVER - این قبیل برنامه ها در صورت صدمه دیدن ویندوز و یا پاک شدن فایلها قادر به بازگرداندن اطلاعات و بازگشت به حالت قبل هستند.

4 ) استفاده از آنتی ویروس AntiVirus وSpy Sweeper و فايروال مناسب و قوی و از آن مهمتر UPDATE روزانه و مرتب آنها
داشتن آخرین نسخه آنتی ویروس موجود در بازار قادر به حل مشکل شما نیست . عمده مشکلات را ویروسهای جدید ایجاد میکنند و تنها راه شناسائی و از بین بردن آنها آپدیت روزانه آنتی ویروس میباشد .

4 ) استفاده از ویرژال درایو ( Virtual Drive ) - ویرژال درایو قادر است اطلاعات شما را از خرابی و صدمات ویروس همچنین سرقت اطلاعات تا حدود زیادی ایمن نگاه دارد زیرا در این حالت اطلاعات کد گذاری ( Encrypt ) شده و به صورت غیر مستقیم روی هارد ذخیره می گردند ( نکته : هرگز از برنامه هایی چون Folder Guard و ... استفاده نکنید چون این برنامه ها تا زمان فعال بودن سیستم عامل امنیت فایلهای امنیت شما را به صورت نسبی حفظ می کنند) پس همواره جز درایو سیستم عامل کل هارد دیسک را به صورت یک جا به یک یا چند درایو مجازی تبدیل کنید .

5 ) همواره پسورد های خود را تغییر دهید و همه نکات امنیتی را در انتخاب پسورد رعایت کنید .

6 ) استفاده از حساب کاربری GUEST

7 ) استفاده از Screen Lock , Security Administrator و ... جهت ایجاد محدودیت های بیشتر در ویندوز

8 ) استفاده از اکتیو کارت ( Active Card ) جهت اجازه دسترسی به اطلاعات حساس

9 ) تبدیل فایل سیستم به NTFS

10 ) کنترل PROSSES و ایجاد TASK LIST همچنین محدود سازی کاربران در ایجاد و حذف TASK ها

11 ) بالا بردن امنیت در Internet Explorer

12 ) استفاده از برنامه های Auto-Protect و System Works قوی برای چک کردن سیستم هانند Norton System Works

مراحل ایجاد و حفظ امنیت در سیستم به صورت فهرست وار بیان گردید پیاده سازی تمامی مراحل فوق نیاز به تخصص و تبحر دارد و برای کاربران عادی و غیر حرفه ای قطعا غیر ممکن است .

در قسمتهای بعد به تفکیک و بطور مفصل به این موارد خواهیم پرداخت . 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:صفحه کلید مجازی, توسط Amir |

براي استفاده از صفحه كليد مجازي سيستم عامل، در Run تايپ كنيد osk
استفاده از اين صفحه كليد براي جلوگيري از ثبت كليدهاي فشرده شده توسط نرم‌افزارهاي جاسوسي مناسب است. 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:Microsoft Word,Microsoft Office Word 2007, توسط Amir |

 Microsoft Wordپرطرفدارترین نرم افزار پردازش متون است و Visual Basic) VB) یکی از بهترین برنامه های نگارش برنامه (برنامه نویسی) به شمار می آید. در آخرین نسخه ای که مایکروسافت از « وُرد » عرضه کرده است، (یعنی: Microsoft Office Word 2007)، شما می توانید از « ویژوال بیسیک » نیز در دل این نرم افزار، استفاده کنید؛ امـّا، بسیاری از کاربران، طریقۀ استفاده از این ویژگی را نمی دانند!!! در این ترفند، شما می توانید چگونگی اجرای برنامۀ Visual Basic در داخل Word 2007 را بیاموزید: 

ابتدا برنامۀ Microsoft Office Word 2007 را اجرا نمایید؛ سپس، در داخل برنامه، کلیدهای ترکیبی Alt + F11 را فشار دهید؛ (تعجـّب نکنید!!!) اکنون، در محیط Visual Basic هستید.

نکتۀ کنکوری: در دیگر برنامه های « آفیس » نیز، می توانید از این ویژگی استفاده نمایید. 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:هرگز از دکمه Reset یا Power کیس استفاده نکنید, توسط Amir |

نه برای خاموش کردن یا راه‌اندازی مجدد سیستم استفاده نکنید. معمولاً اغلب خریداران رایانه در همان هفته اول خرید، مجبور میشوند برای تعمیر یا رفع عیب آن مجدداً به فروشنده مراجعه کنند، باید گفت که نکاتی وجود دارد که می‌تواند برای رفع این مشکلات مؤثر باشد.

وقتی رایانه کاربر روشن است، هرگز نباید برق آن را قطع کند، چرا که ممکن است موجب آسیب دیدن قطعات سیستم یا ایجاد خرابی در سیستم‌عامل ویندوز شود و همچنین کاربر باید همواره از نصب بودن برنامه ضدویروس مطمئن باشد و سعی کند حداقل هر هفته آنتی‌ویروس خود را به‌روز کند.

از قرار دادن بلندگوهای رایانه در کنار مانیتور خودداری کنید، چرا که خاصیت مغناطیسی بلندگوها ممکن است در عملکرد مانیتور اختلال ایجاد کند و نکته حائز اهمیت دیگر این است که از پاک کردن فایل‌هایی که کاربر آگاهی کامل از محتوا و هدف آن ندارد، خودداری کنید؛ درایوهای C و D در اغلب رایانه‌ها حاوی برنامه‌های اصلی سیستم‌اند و پاک کردن پوشه یا فایل‌های ناشناس از آنها، ممکن است موجب آسیب به ویندوز شود. برنامه‌هایی که کاربر کاربردشان را نمی‌داند نصب نکنید، نصب بی‌مورد برنامه‌ها موجب کند شدن سرعت سیستم و حتی ممکن است موجب خرابی ویندوز شود.

در صورتی که نرم‌افزار ضدویروس از نصب برنامه‌ای جلوگیری کرد، کاربر نباید سعی کند با بستن ضدویروس برنامه را نصب کند و بدیهی است که ممکن است در اینگونه موارد برنامه مورد نظر ویروسی باشد. درصورتی که ولتاژ برق ضعیف است یا نوسان دارد، کاربر باید حتماً از یک محافظ رایانه مناسب استفاده کند، چراکه نوسانات ولتاژ برق بیشترین صدمه را به سیستم‌های الکترونیکی وارد میکنند. 





بعضی از اوقات با قرار دادت فلش مموری – flash memory - در داخل کامپیوتر و با کلیک کردن بر روی آیکون آن در داخل Mycomputer با پیغامهایی مثل Access Denied و یا Open With مواجه می شوید.
در چنین مواردی اگر هسته اصلی این ویروس بر روی کامپیوتر شما نباشد به راحتی می توانید این ویروس را از روی فلش مموری خود پاک کنید. برای این کار مراحل زیر را دنبال بفرمایید.
- MyComputer را باز می کنیم .
- به منوی Tools رفته و Folder Options را انتخاب می کنیم .
- به تب View رفته و Show Hidden Files and Folders را تیک میزنیم و Hide protected operating file system تیکش را بر می داریم. بر روی منوی start کلیک سمت راست کرده و Explorer را انتخاب می کنیم. در پنجره Explorer قسمت سمت چپ آن فلش مموری را انتخاب می کنیم .
- فایلهای Autorun وRecycler را که به صورت پنهان می باشند را از سمت راست داخل فلش پاک می کنیم.

فلش مموری را از سیستم جدا کرده و دوباره به کامپیوتر متصل می کنیم .
- حال به راحتی از فایلهای فلش مموری استفاده کنید 




یک ترفند ساده شما می‌توانید کامپیوتر خود را در 4 ثانیه به صورت استاندارد خاموش کنید،این کار با نگه داشتن کلید پاور نیز امکان پذیر است اما در دراز مدت قطعات کامپیوتر آسیب می‌بینند در این جا به روش صحیح آن می‌پردازیم.

برای این کار:

Windows Task Manger را باز کنید(Ctrl+Alt+Del)

از منوی Shut Down در حالی که کلید Ctrl را نگه داشته اید بر روی Turn Off کلیک کنید.

حال خواهید دید که پس از 4 ثانیه کامپیوتر شما خاموش می‌شود.

نکته : این ترفند بر روی تمامی گزینه های منوی Shut Down عملی خواهد بود برای مثال می‌توان به جای خاموش کردن سریع اینبار بر روی Restart کلیک کنید تا کامپیوتر 4 ثانیه بعد Restart بشود.
 


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.